مهدیا! کجایی؟ مهدیا! کی می آیی؟ مهدیا، تا به کی چشم به راهی ؟ تا به کی آه کشیدن از جدایی؟تا به کی به انتظارجمعه نشستن؟تابه کی باندای ندبه گریستن ؟ مهدیا! بگو،بگو کی می آیی، می دانم خودت هم نمی دانی . امّا تمنا می کنم از خدا بخواه که بدیهای ما را نادیده بگیرد و آفتاب وجودت را برشبهای تاریک ما بتاباند.مهدی بیا می بینی که چگونه محتاج توایم ،می بینی که چطور از نبودنت درمانده ایم ،پس چرا نمی آیی؟حق داری !چرا که با تمام غرور خود نیازمان را نادیده می گیریم.